دوست دارم شهری
که صداقت جاریست
و نجابت پیداست
و غروب نا پیدا
و دوروغ نایاب است
همه جا دوستی است
دشمنی بی معناست
و در ان عطر بهاران جاریست
پاکی برف زمستان در ان
و پر از رنگ خزان
و محبت در ان
همچو گرمی تابستان
و پر از مزرعه سر سبزی
که نیازی به مترسک ها نیست
قجاوند