زمزمه ها

زمزمه ها

شعر وترانه
زمزمه ها

زمزمه ها

شعر وترانه




منم و یک نفر و یک رویا


توی یک  جنگل سرسبز شمال


که میاد نم نم بارون


و کنار  برکه ای ساکت و ارام


و لب یک ساحل دریای خروشان


تو یک کوچه که روشن شده با نور یه مهتاب


بی توجه به تمام حرف و حدیث ها


گرم گفتگوی عاشقانه بودیم


تو همان یک نفری


که تو رویای منی


که همیشه با منی


تو همه دنیای منی


و اگر تو مرا ترک کنی


بی تو هرگز نتوانم


بی تو من زنده نمانم



 قجاوند