زمزمه ها

زمزمه ها

شعر وترانه
زمزمه ها

زمزمه ها

شعر وترانه




از غم هجرانت

از غم عشق تو


دیده هام اشک الود

همچو دریا شده است

اشکی از ماتم در اعماق دلم

سخنی من دارم

بشنو ای چرخ هوس ران جهان

تو فقط با نگهی 

میدهی عشقی را

من در این چشمانم

غرق در سوز فراق

غرق در عشق مذاب

و تو چه راحت گذری

روی شن های کنار ساحل

ساحل چشمانم

روزی هم  این شن ها 

همچو کوه, سنگی بود

بسکه شد

راه و قدمگاه همه

شده خاکی 

که دگر هیچ نگهی

نتوان خردش کرد



 قجاوند